مشـاوره روانپزشکـی

گرچه اختلالات رفتاری و بیماری های روانپزشکی از گذشته های بسیار دور و زمان های ماقبل تاریخ شناخته شده بودند و شواهد باستانی چندین هزار ساله از تلاش برای درمان این اختلالات در دست است اما باور انسان درباره دلایل این بیماری ها و روش درمان آن ها به صورت تقریبا مطلق در خرافات و جادوگری و تسخیر اجنه ریشه داشت. بیش از دو هزار و پانسد سال قبل شناخت بدن انسان از دیدگاه فیزیولوژیک و با دیدگاه علمی مورد توجه پزشکان و دانشمندان قرار گرفت. از آن زمان تا اوایل سده نوزدهم، به مدت بیش از ۲۳ قرن، مرتبا بر دانش و آگاهی ما درباره اندام ها و فیزیولوژی آن ها افزوده شد، با یک استثنا: شناخت ساختار مغز و عملکرد آن که به دلیل ماهیت بسیار پیچیده ای که داشت پاورچین از میانه سده نوزدهم (حدودا ۱۷۰ سال قبل) پا به ساحت تشخیص و درمان پزشکی گذاشت. از این روی علم روانپزشکی (و همزاد آن روانشناسی) در مقام مقایسه با دیگر رشته های پزشکی که گاه قدمتی چندین سد ساله دارند علمی جوان محسوب می شود. اما دشواری در شناخت پیچیدگی مغز با تولد علم روانپزشکی آسان نشد. ماهیت پیچیدگی ساختار و عملکرد مغز به گونه ای است که فقط ورود دستاوردهای فنی بسیار پیشرفته مثل انواع پیشرفته MRI در اوایل قرن بیست و یکم اندک اندک به فهم ما از مغز و به دنبال آن به درک ما از مکانیسم بیماریزایی اختلالات روانپزشکی کمک رساندند. با وجود تحولات حیرت انگیز این رشته فوق تخصصی، مثلا پیشرفت هایی که ما را قادر می سازند رد سیگنال های عصبی را در تک تک سلول های مغز دنبال کرده و پدیده فوق پیچیده ای به نام «تفکر» را در سطح مولکولی «تا حدی» بازسازی کنیم در سال ۲۰۲۳ میلادی همچنان میتوان دانش روانپزشکی را بسیار جوان و سرشار از پرسش و تشنه پاسخ ارزیابی کرد.
نتایج حاصل از این مطالعات هنوز بسیار جوان و جدید هستند و به مفهوم واقعی کلمه هر روز دستخوش تغییر و تحول بسیار زیادی میشوند. به همین دلیل تا روزی که بتوانیم از نتایج این مطالعات در تشخیص و درمان بیماری های روانپزشکی استفاده کنیم، هنوز راه بسیار درازی باقی است. از این گذشته، این روش های مطالعاتی حتی اکنون هم در تعداد بسیار کمی از مراکز درمانی در دسترس بوده و شمار متخصصانی که قادر به انجام و تفسیر نتایج آن باشند اندک است.
به همین دلیل روانپزشکان در سراسر جهان همچنان از راه مصاحبه و امتیازدهی مرسوم و سنتی برای تشخیص بیماری های روانپزشکی و نهایتا تجویز دارو استفاده می کنند که روشی است پرخطا، غالبا ناکارآمد و بسیار وقت گیر. بیشتر بیماری های روانپزشکی درمان موثری ندارند. مزمن شدن بیماری های روانپزشکی و عوارض جانبی داروها که اغلب هم بسیار گسترده و شدید هستند بر ناراحتی های قبلی که اصولا زمینه ساز بروز بیماری شده اند افزوده می شود. امری که برای مبتلایان و خانواده های آنان بسیار ناامیدکننده و یاس آور است تا جایی که تعداد بسیاری نهایتا درمان را رها کرده و در مشکلات خود غرق می شوند.
دکتر حمیدیان با تجربه زیادی که در رویکردهای مختلف تشخیصی و روش های مختلف درمانی بیماران روانپزشکی دارد، رویکردهایی که از روش سنتی و متداول مصاحبه و تجویز دارو متفاوت هستند، می تواند به شما کمک بکند که با تغییر دیدگاه و داشتن انتظارات واقع گرایانه به مقابله با بیماری های روانپزشکی بروید و نتایج بسیار بهتری بگیرید. در این روش با ارائه واقعیت های علمی و آماری، انتظارات شما را از درمان و روند بهبود متناسب با نوع و شدت بیماری تنظیم کرده و ضمن درمان دارویی یا رواندرمانی، خانواده بیمار نیز سرویس حمایتی روانشناختی و مشاوره ای جداگانه دریافت می کنند.